- برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
- هیچ چیز با تو تمام نشد، همه چیز با تو شروع میشود! - چهارتا مانده به آخر
- خانه نویی- سه تا مانده به آخر
- کانال تلگرامی آقاگل | دو تا مانده به آخر!
- مفهومی به نام لحظه
- برای خدایان احتمالی فوتبال
- نقدی به جامعهای که سالهاست گرفتار نژادپرستی است
- چهل و یکم- حمید بابایی
- دیگر حوصلهمان از این زندگی سر رفته
- در ستایش روزانه نویسی
آخرین مطالب
امکانات وب
قصۀ ابراهیم و ساره
چون ساره هاجر را به ابراهیم داد ابراهیم را از
هاجر اسمعیل آمد. پسری لطیف و بزرگوار، ابراهیم در حبّ وی چنان ببود که از وی هیچ
صبر نداشتی. پس ساره را رشک دریافت. ابراهیم را گفت: «من از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
قصۀ ابراهیم و نمرود
چون نمرود لعین آن بدید، آواز داد که: «یا ابراهیم! این کرامت با تو که کرد؟» یعنی آتش سوزان بر تو باغ که کرد؟ گفت:«این با من خدای من کرد.» نمرود گفت: «نعم الرّبُّ ربُّک یآبرهیم.» ابر از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
سورۀ یوسف
یک
سعدبن ابی وقّاص گوید: قرآن بر پیغامبر علیه السلام
فرومی‌آمد در مکّه و پیغامبر صلّی‌الله علیه بر یاران می‌خواند. مگر ملالتی به
طبع ایشان راه یافت. گفتند: «یا رسول الله لو قصَصتَ علی از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
قصۀ یوسف- قسمت دوم
شمعون برادران را از پیش پدر به یک سو خواند و
گفت: «ای برادران، من می‌گفتم شما را که یوسف را بکشید تا کار یکباره بود، ببینید
که ما را متّهم می‌دارد. بیایید تا باز آن چاه شویم، وی را از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
قصۀ یوسف علیه‌السلام-قسمت سوم
یک
روبیل قبالۀ بیع بنبشت: بسم‌الله ابراهیم. اینست
که بخرید مالک بن ذُعر از فرزندان یعقوب اسرائیل‌الله، نامهای‌شان یاد کرد، خرید
ازیشان غلام عبرانی نام وی یوسف قد و چهرۀ از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
زلیخا وی را بخواند و به هر دری که درمی‌شد آن
در به مسمار استوار می‌بستند تا در قیطون شد که زلیخا درآنجا بود. زلیخا زود در
قیطون استوار کرد و جامه‌های فاخر که داشت از خود برکشید. آنگه یوسف بدانست که ق از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
قصۀ یوسف علیه‌السلام
یک
«وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجنَ فَتَیَانِ» در شدند
با وی در زندان دو جوان: یکی ساقی ملک نام او شرهاقم و دیگر طبّاخ ملک نام وی شرهاکم.
و گفته‌اند ساقی ملک نام او محلت و نام طباخ یو از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 160 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
پیشانوشت: چند روز آخر ماه رمضان را سمیرم بودم و دور از اینترنت‌بازی. به همین خاطر داستان حضرت یوسف (ع) نیمه‌کاره ماند. در دو، سه پست بعد تکمیلش می‌کنم تا بیش از این بد قول نشده باشم.
قصۀ یوسف علیه‌ا از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رای از کراماتنا...
ما را در سایت از کراماتنا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghagolg بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 1:01